part 45

فیلیکس = اخی چقدر بابا بودن بهت میاد ...
هیون = حالا جلو جلو اسم انتخاب نکنید عمو هیون خودش اسم انتخاب میکنه ...
جونگین = عمو هیون از منم یه نظر بپرس ...
هیون = حالا ببینم چی میشه ...
ویو شب =
یوری = بچه ها دلم یه چیز خنک میخواد ...
هان = منم همینطور ..
فیلیکس = وا ...هان مگه تو میخوای بزایی که یچیزی حوس میکنی ...
هان = چه ربطی داره منم ادمم ...
هیون = فعلا یوری مهم تره ...جونگین ...
جونگین = بله ...
هیون= بپر بریم برا یوری و کوچولومون نوشیدنی درست کنیم ...
جونگین = بریم ...
//بچه ها چند دقیقه بعد میان //
جونگین = یورییییییییییییییی ...امیدوارم لیموناد دوست داشته باشی...
یوری = ار دوست دارم ....بیار ...
هیون= معلومه که دوست داره ...هر چی نباشه عمو هیون با عشق برا برادر زادش درست کرده ...
هان = خب حالا فاز بر ندار...
فیلیکس = ولش کن ..بعدا میدیم هیون پوشک عوض میکنه ...
جونگین و هان و یوری و فیلیکس = ///میخندن ///
//بچه ها نوشیدنی رو میخورن...چند دقیقه بعد //
یوری = بچه ها سرم داره گیج میره ...حالم خوب نیست ...
فیلیکس = منم همینطور //فیلیکس و هان بیهوش میشن //
جونگین = بچه ها منم سرگیجه دارم //جونگین و هیون هم بیهوش میشن //
یوری = جونگین ...فیلیکس...هان ....هیون ...بچه هااااا..پاشید پاشید ...اگه شوخیه اصلا شوخیه خوبی نیست پاشید لطفا//بیهوش میشه ...//
______________________________________
ببین عاشق این پارتم تا فردا قراره دق کنید... هر چقدرم التماس کنید پارت بعد رو الان نمیزارم ( ها ها ها ها هااااااااا ادمین شیطانی وارد میشود )🤣🔪😈